رز قرمز

اگر غم را چو آتش دود بودی جهان تاریک بودی جاودانه

رز قرمز

اگر غم را چو آتش دود بودی جهان تاریک بودی جاودانه

دختری دلش شکست

دختری دلش شکست

رفت و هر چه پنجره رو به نور بود بست

رفت و هر چه داشت یعنی آن دل شکسته را

توی کیسه زباله ریخت، پشت در گذاشت

صبح روز بعد، رفتگر

 لای خاک روبه ها یک دل شکسته دید

ناگهان، توی سینه اش پرنده ای تپید

چیزی از کنار چشمهای خسته اش

قطره قطره بی صدا چکید

رفتگر برای کفتر دلش آب و دانه برد

رفت و آن تکه های دل شکسته را به خانه برد

سالهاست توی این محله با طلوع آفتاب

پشت هر دری یک گل شقایق است

چون که مرد رفتگر سالهاست که عاشق است.

نظرات 1 + ارسال نظر
کشکول جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ق.ظ http://kashkolans.blogsky.com/

شکستگی دل دیگه داره جزو مسائل روزمره می شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد